متن آهنگ نگو از گروه آریان

متن آهنگ نگو از گروه آریان

نگو

یادته حرفای اولمونو همش از یکی شدن بود و بس

از رفتن تا آخر خط و با هم دیگه رسیدن بود و بس

حرف دلامونو میرسوندیم به خدایی که خالق عشقه

می خواستیم اون همصدایی باشیم که تا ابد عاشق عشقه

نه نه نگو

دیگه نگو نگو راهی واسه من و تو نمونده

نه نه نگو

دیگه نگو ما رو غم به آخر خط رسونده

نه نه نگو

دیگه نگو نگو با هم زندگی جهنمه

نه نه نگو

دیگه نگو که جدایی تموم شدن غمه

ولی دیدی از یادمون رفت قول و قرار عاشقونه

حالا حرفمون فقط اینه کی باید بره کی بمونه

حالا من موندمو شب های بی تو

حالا تو موندیو غم تنهایی

منم و عطر تو و خاطره ها

تو و اشک و سکوت و بی صدایی

اینجا منم دلتنگ دیدنت

اونجا تو پشیمون و غم زده

خودت ببین لجبازیمون چطور

بین من و تورو بهم زده

نه نه نگو

دیگه نگو نگو راهی واسه من و تو نمونده

نه نه نگو

دیگه نگو ما رو غم به آخر خط رسونده

نه نه نگو

دیگه نگو نگو با هم زندگی جهنمه

نه نه نگو

دیگه نگو که جدایی تموم شدن غمه

که جدایی تموم شدن غمه

www.1nafare.com

متن آهنگ علی ای همای رحمت از محمد اصفهانی

متن آهنگ علی ای همای رحمت از محمد اصفهانی

علی ای همای رحمت

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ماسوی فکندی همه سایه هما را

نــاشناسی کـه به تاریکـی شب

می بُرد شــامِ یتیمانِ عــرب

پادشاهی که به شب بْرقَع پوش

می کِشد بارِگدایان بردوش

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم من بخدا قسم خدا را

بخــدا کـه در دو عـالم اثــر از فنــا نمانـد

چو علی گرفته باشد سُرِ چشمه بقا را

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن

که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

درجهانی همه شور و همه شَر

ها عُلیّّ بشرّ کَیفُ بشر

شَبرْوان مستِ وِلای تو علی

جانِ عالم به فدای تو علی

www.1nafare.com

متن آهنگ تا من بدیدم روی تو از محمد اصفهانی

متن آهنگ تا من بدیدم روی تو از محمد اصفهانی

تا من بدیدم روی تو

یک چشم من اندر غم دلدار گریست

چشم دگرم حسود بود و نگریست

چون روز وصال آمد او را بستم

گفتم نگریستی نباید نگریست

تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمعِ روشنم

هر جا نشینم خرمم هر جا روم در گلشنم

من آفتاب انورم خوش پرده ها را بر درم

من نو بهارم آمدم تا خارها را برکَنم

تو عشقِ زیبایِ منی هم من توام هم تو منی

خشمین تویی راضی تویی هم شادی و هم درد و غم

لطفِ تو سابق می شود جانِ من عاشق می شود

بر قهر ، سابق می شود چون روشنایی بر ظُلَم

گویم سخن را باز گو مردی کَرم ز آغازگو

هین بی ملولی شرح کن من سخت کُند و کودنم

گوید که آن گوشِ گران بهتر زهوشِ دیگران

صد فضل دارد این بر آن کانجا هوا اینجا منم

رو رو که صاحب دولتی جانِ حیات و عشرتی

رضوان و حور و جنتی زیرا گرفتی دامنم

هم کوه و هم عنقا تویی هم عروه الوثقی تویی

هم آب و هم سقا تویی هم باغ و سرو و سوسنم

www.1nafare.com

متن آهنگ وصف علی از محمد اصفهانی

متن آهنگ وصف علی از محمد اصفهانی

وصف علی

علی را وصف در باور نیاید

زبان هرگز ز وصفش برنیاید

علی با درد ِغربت آشنا بود

علی تنهاترین مرد ِخدا بود

علی درآستین دستِ خدا داشت

قدم در آستانِ کبریا داشت

علی سوز و گدازی جاودانه است

علی راز و نیازی عاشقانه است

دل دریایی اش دریای خون بود

زخون باغ و بهارش لاله گون بود

علی را وصف در باور نیاید

زبان هرگز ز وصفش برنیاید

نوای عشق از نای علی بود

اذان ِ سرخ ، آوای ِ علـی بــود

علی را قدر ، پیغمبر شناسد

که هرکس خویش را بهتر شناسد

علی را وصف در باور نیاید

زبان هرگز ز وصفش برنیاید

دل ز عشقِ تو دریا شد یا علی

جان ز شوقِ تو شیدا شد یا علی

ما به عهدِ تو پابندیم یا علی

تا به مهرِ تـو پیــونـدیم یا علی

یاعلی ، قبله عاشقان ، یاعلی

علی را وصف در باور نیاید

زبان هرگز ز وصفش برنیاید

www.1nafare.com

متن آهنگ جانِ جان از محمد اصفهانی

متن آهنگ جانِ جان از محمد اصفهانی

جانِ جان

پوشیده چون جان میروی

هردم میانِ جانِ من

چون میروی بی من مرو

ای جانِ جان بی تن مرو

ازچشمِ من بیرون مشو

هفت آسمان را بردرم

و ز هفت دریا بگذرم

چون دلبرانه بنگری

درجانِ سرگردانِ من

ای مانده درهجران مرا

زارم بکش ای جان برآ

سرمست وخندان ازدرآ

ای یوسفِ کنعانِ من

ای شیرِ خدا

شمس الضحی

شهِ من

ای بحرِ وفا

بدرالدجا

مـه ِ مـن

ای ماهم علی

شاهم علی

علی جان

ای پیرم علی

میرم علی

علی جان

رندان سلامت میکنند جان را غلامت میکنند

مستی زجامت میکنند مستان سلامت می کنند

غوغایِ روحانی نگر سیلابِ طوفانی نگر

خورشیدِ ربانی نگر مستان سلامت میکنند

ای شیرِ خدا

شمس الضحی

شهِ من

ای بحرِ وفا

بدرالدجا

مـه ِ مـن

ای ماهم علی

شاهم علی

علی جان

ای پیرم علی

میرم علی

علی جان

www.1nafare.com

متن آهنگ ساحل از گروه آریان

متن آهنگ ساحل از گروه آریان

ساحل

[پهلوان]

یه آشفته یه سرگردون

تو دستای موجای تقدیر

رسید آخر به یه ساحل

مثل خوابی که شده تعبیر

[پیام]

مثل مروارید سفیدی

به چه زیبایی

می درخشی توی دریا

[پهلوان]

توی دریا

[پیام]

تو وجودش پاکی بارون

تو حضورش گرمی خورشید

مثل رویا

مثل رویاااااا

[پهلوان]

ساحل

ساحل عشق

ساحل

ساحل عشق

ساحل

ساحل عشق

ساحل

ساحل عشق

[پهلوان]

رسید از راه

قدم برداشت

دلش توی سینه می لرزید

پر از شوق و

امید اما رو قلبش بود سایه ی تردید

[پیام]

نکنه روی دل ساحل

جای پاهای کسی باشه

کی می دونه

[همخوانی]

کی می دونه

[پیام]

نکنه توی دل ساحل

خونه و جای کسی باشه

کی می دونه

[همخوانی]

کی می دونه

[پهلوان]

ساحل

ساحل عشق

ساحل

ساحل عشق

ساحل

ساحل عشق

ساحل

ساحل عشق

[پیام]

ولی این قصه افسانه نسیت

این قصه قصه ی من و توست

[پهلوان]

پس باید دل و زد به دریا

از دل غبار تردید و شست

می خوام بگم که دلم رو باختم

تو هجوم ناغافل عشق

میخوام بگم اون

پریشون

منم من

تویی تویی اون ساحل عشق

[پهلوان]

ساحل

ساحل عشق

ساحل

ساحل عشق

ساحل

ساحل عشق

ساحل

ساحل عشق

www.1nafare.com

متن آهنگ هستی تویی از محمد اصفهانی

متن آهنگ هستی تویی از محمد اصفهانی

هستی تویی

بشکن سبوی باده را

مستی تویی هستی تویی

در این سرای نیستی

مستی تویی هستی تویی

تو آفتاب هشتمین

سر چهارده عدد

بیدار کن خواب مرا

از وحشت این دیو و دد

بنگر که از هفت آسمان

جایی فرا سوی زمان

نوری هبوط می کند

در غربت این لا مکان

بنگر که دریا خون شده

فواره ها گلگون شده

لیلای بی دل را ببین

از عشق تو مجنون شده

در این غروب واپسین

از چتر خورشید یقین

نور حقیقت می چکد

بر خاک مشکوک زمین

فریاد و بانگی می رسد

عالم سکوت می کند

از هیبتش سلطان دهر

آسان سقوط می کند

آدم هراسان می شود

محشر نمایان می شود

از تاول آئینه ها

خورشید گریان می شود

تقدیر ما در دست توست

زنجیر بر دستان ما

ما را رها کن از عدم

هستی بده بر جان ما

بشکن سبوی باده را

مستی تویی هستی تویی

در این سرای نیستی

مستی تویی هستی تویی

تو آفتاب هشتمین

سر چهارده عدد

بیدار کن خواب مرا

از وحشت این دیو و دد

www.1nafare.com

متن آهنگ زیارت (ملا ممدجان) از محمد اصفهانی

متن آهنگ زیارت (ملا ممدجان) از محمد اصفهانی

زیارت ( ملا ممدجان )

دل از من برد و روی از من نهان کرد

خدا را با که این بازی توان کرد

کجا گویم که با این درد جانسوز

طبیبم قصد جان ما توان کرد

بران سان سوخت چون شمعم که بر من

صراحی گریه و بربط فغان کرد

——————————————

سرکوه بلند فریـادکـردم

علی شیر خدا را یاد کردم

علی شیر خدایا شاه مردان

دل ناشاد ما را شاد گـردان

بیاکه بریم به مزار ملاممدجان

مزارمـولاعلـی آن شـاه مردان

علی شیرخدا دردم دوا کن

منـاجـات مـرا پیش خـدا کن

چراغ آسمون نذردل تــو

ه هر جا عاشق دردش دوا کن

بیاکه بریم به مزار ملاممدجان

مزارمـولاعلـی آن شـاه مردان

بگیریـم دامـن شیـرخـدا را

نظرگاه چون رویم باهم نگارا

نهیم برچشم خود قفل طـلارا

بگرییم تـاخــدا رحمش بیاید

بیاکه بریم به مزار ملاممدجان

مزارمـولاعلـی آن شـاه مردان

www.1nafare.com

متن آهنگ سلسلهء جنون از محمد اصفهانی

متن آهنگ سلسلهء جنون از محمد اصفهانی

سلسلهء جنون

چـه کنم ای مـاه تـابـان

زغمت درشام هجـران

چه کنم زغمت چـون سازم

شده بسته رهِ پروازم

چه شود بـه بَرم بازآیـی

پر و بالِ دلم بگشایـی

شب همه شب در تاب و تبم

آمده بی تو جان به لبم

مهرت به جانم زد شرر ؛ شد شعله ور درونم

چون حلقه حلقه زلـفِ تو سلسله جنونم

ز ازل بــر عشـقت زادم

ز فـراقت در فـریـادم

تـو بیـا ای یـار دیـریــن

بـه برم چون جان شیرین

مده چـون زلفت بـر بـادم

بـه هوای تو چون فرهادم

شب همه شب شد نغمه گری

کـار ِ مـن و مرغ سحری

مهرت به جانم زد شرر ؛ شد شعله ور درونم

چون حلقه حلقه زلـفِ تو سلسله جنونم

نه صبوری در دل مارا نـه پیـامی از تـو یـارا

شده دل پابست مویت نرود به رهی جز کویت

چه شود از روی یاری ز دل تنگـم یـاد آری

درشب هجران ماهِ منی لیـلیِ مجنون خواهِ منی

مهرت به جانم زد شرر ؛ شد شعله ور درونم

چون حلقه حلقه زلـفِ تو سلسله جنونم

چـه کنم ای مـاه تـابـان زغمت درشام هجـران

چه کنم زغمت چـون سازم شده بسته رهِ پروازم

چه شود بـه بَرم بازآیـی پر و بالِ دلم بگشایـی

شب همه شب در تاب وتبم آمده بی تو جان به لبم

مهرت به جانم زد شرر ؛ شد شعله ور درونم

چون حلقه حلقه زلـفِ تو سلسله جنونم

www.1nafare.com

متن آهنگ آرام جان از محمد اصفهانی

متن آهنگ آرام جان از محمد اصفهانی

آرام جان

ای مردمان بگویید آرام جان من کو

راحت فزای هرکس؛ محنت رسان من کو

نامش همی نیارم بردن به پیش هرکس

گه گه به نازگویم سرو روان من کو

در بوستانِ شادی هرکس به چیدن گُل

آن گُل که نشکنندش در بوستان من کو

جانانِ من سفر کرد با او برفت جانم

باز آمدن از ایشان ؛ پیداست ؛ آن من کو

هر چند در کمینه نامه همی نیرزم

درنامه بزرگان زو داستان من کو

هرکس به خانمانی دارند مهربانی

من مهربان ندارم ؛ نامهربان من کو

www.1nafare.com

حرکت به بالا